بدحجابى داراى آثار گوناگون دنیوى و اخروى است که در این جا به برخى از آنها اشاره مىشود.
آثار دنیوى بدحجابى
نتایج و آثارى که در دنیا به دنبال بدحجابى مىآید شامل آثار فردى، اجتماعى، خانوادگى است که در این بحث به آن پرداخته مىشود.
1. آثار فردى
الف( اختلالات روانى
یکى از پیامدهاى سوء و ناگوار بدحجابى و ابتذال در پوشش، ایجاد اختلالات روانى در فرد مىباشد، بعضى از زنان بر اساس نیاز ذاتى و فطرى خود براى جلب رضایت محیط به خودآرائى و جلوهگرى پرداخته، فکر و اندیشه خود را خواسته یا ناخواسته در بعد تمایلات و تخیلات پوچ، محدود مىکنند. پوشش ناقص زن در جامعه فشارهاى جبرانناپذیرى بر روان، اعصاب و شخصیت او وارد مىسازد چرا که او در این حالت خود را در معرض پاسخ گوئى به تهاجم نظرها و افکار مختلف مىبیند و از محقق ساختن شخصیت خود عاجز مىماند، در این صورت یا به سوى بىتفاوتى و بى قیدى کشیده مىشود و یا به تخیلات و اعمال نامناسب دست مىزند، که در هر دو صورت خود و اطرافیانش را از نظر روانى، عقلانى و فرهنگى در معرض سقوط قرار مىدهد.
استاد شهید مرتضى مطهرى در این زمینه مىنویسد »روح بشر فوق العاده تحریکپذیر است، اشتباه است که گمان مىکنیم تحریک پذیرى روح بشر محدود به حد خاصى است و از آن پس آرام مىگیرد، همانطور که بشر در ناحیه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملک جاه و مقام سیر نمىشود و اشباع نمىگردد، در امور جنسى نیز چنین است. هیچ مردى از تصاحب زیبا رویان، و هیچ زنى از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلى از هوس سیر نمىشود. از طرفى تقاضاى نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنى است و همیشه مقرون است با نوعى احساس محرومیت و دست نیافتن به آرزوها که به نوبهى خود منجر به اختلالات روحى و بیمارىهاى روانى مىگردد. چرا در دنیاى غرب این همه بیمارىهاى روانى زیاد شده است؟ علتش آزادى اخلاقى جنسى و تحریکات فراوان سکسى است که به وسیله جراید و مجلات و سینماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمى و غیررسمى انجام مىشود
بدحجابى زن در جامعه سبب نقش بازى کردن او در اسلوبها و مدلهاى گوناگون مىشود، این اعمال او را به صورت موجودى بى اختیار و بى اراده به هر طرف مىکشد و دیگر بر زندگیش تسلط آگاهانه نخواهد داشت، در زندگى و اعمال خود، نظر دیگران را ترجیح مىدهد؛ که براى جلوگیرى از این امور منفى، حجاب بهترین درمان مىباشد
ب( افت تحصیلى و آموزشى
یکى دیگر از پیامدهاى سوء بد حجابى و یکى از نمونههاى بارز رکود فعالیتها، افت تحصیلى و آموزشى در میان دانشآموزان و دانشجویان دختر و پسر است؛ بدحجابى مشغولیت فکرى دختران محصل را بیشتر مىکند، آنان را به سوى شناخت مدلهاى گوناگون، آرایش موى سر و تقلید از مدهاى متنوع سوق مىدهد، آنان وقت زیادى از فرصتهاى مطالعه را مصروف آرایشها و آراستگىهاى سرو صورت و لباس مىنمایند، مقدار زیادى از وقت آنان نیز به سخن گفتن درباره این گونه امور و طریقه دسترسى به لوازم آرایش مىگذرد و به جاى پرداختن به مباحث درسى به نوع آرایش مو و... مىپردازند.
از سویى دیگر پسران دانشجو که دوران بحران جنسى را سپرى مىکنند، ممکن است به اشتیاق دیدن روى چنان دخترى درس و مطالعه را رها کرده و ساعتها پس از دیدار در اندیشه فرو روند؛ چه زیان بار و خطرناک است آنگاه که دیدار، مکاتبهها و دوستىها را نیز در پى داشته باشد.
به راستى اگر پسر و دختر در محیط جداگانهاى تحصیل کنند و یا فرضاً اگر در یک محیط درس مىخوانند، دختران بدن و موى خود را بپوشانند، هیچگونه آرایشى نداشته باشند و از پوشیدن لباسهاى تحریک کننده اجتناب نمایند؛ بهتر درس مىخوانند، فکر مىکنند، به سخن استاد گوش فرا مىدهند و حوصله کار و مطالعه و تحقیق دارند، یا وقتى کنار هر پسرى یک دختر آرایش کرده و جالب توجه پسران نشسته باشد؟ مطالعات دانشمندان تربیتى نشان داده در آن مدارسى که دختر و پسر با هم درس مىخوانند، کمکارى، عقب افتادگى و عدم مسئولیت به خوبى مشاهده شده است. البته در مواردى شاهد موفقیتهاى دختران بدحجاب بودهایم که موفقیت آنها به خاطر جدیت در تحصیل بوده است نه در بى حجابى. مسلماً اگر در عین جدیت در تحصیل، حجاب را نیز رعایت کنند، موفقیت آنان دوچندان مىشود.
ج( تحمل آزار جنسى
یکى از آثار بدحجابى، آزار و اذیت زنان بوسیله مردان بدکار است، جوانان هرزه با دیدن سرو وضع نامناسب زنان، آنان را دنبال کرده و آزار مىدهند، چه بسیار دختران و زنان جوان، از برخورد افراد نااهل که بر سر راه آنها مىنشینند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مىدهند و مزاحم آنان مىشوند، متنفر هستند و این جوانان هرزه را مانع آزادى و فعالیتهاى خویش مىدانند. در موارد زیادى دختران مورد آزار جنسى مردان نااهل قرار مىگیرند که ضرر و زیانش یک عمر گریبانگیر آنهاست.
از آنجا که پیامبر صلى الله علیه و آله و خانواده او الگوى زنان مسلمان مىباشند، آیه قرآن خطاب به پیامبر صلى الله علیه و آله مىفرماید:
یا ایهاالنّبى قل لّازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهنّ من جلابیبهنّ ذلک أدنى ان یعرفن فلا یؤذین و کان اللّه غفوراً رحیماً.
اى پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو خویشتن را با چادر فرو پوشند که این کار براى اینکه آنها شناخته شوند تا از تعرض و جسارت آزار نکشند براى آنان بسیار بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است.
در شأن نزول این آیه آمده است هنگام شب موقعى که زنان براى نماز مغرب و عشا به مسجد مىرفتند، بعضى از جوانان هرزه بر سر راه آنها مىنشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مىدادند و مزاحم آنها مىشدند، آیه فوق نازل شد و به زنان دستور داد حجاب خود را به طور کامل رعایت کنند (تا از کنیزان و آلودگان و یهودیان) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند.
د( سقوط ارزش زن
بدحجابى مقدمه بى بند و بارى و زمینه ساز لذتهاى شهوانى نامشروع است، اگر دخترى ازحجاب بى بهره باشد هرگونه توجهى به او جنبه شهوانى دارد، در نتیجه ارزشهاى راستین او فراموش مىگردد، به همین جهت تا زمانى که جاذبه ظاهرى دارد، مورد توجه است و چون این جاذبه از بین مىرود، احساس غربت، پوچى و پشیمانى مىکند.
آرى بدحجابى ارزشهاى راستین دختران را تحت الشعاع ظواهر جنسىشان قرار مىدهد و آنان را فداى هرزگىها و هوسرانىهاى شیادان مىسازد. بدحجابى ارزش زن را از بین مىبرد و او را تاحد یک کالا پست مىکند، زنى که تن و اندام خود را در معرض دید همگان مىگذارد و آنچه را که به جنسیت او مربوط مىشود به کوچه و بازار مىکشد، در حقیقت مىخواهد با تکیه بر »زنانگى« خویش، جاى خود را در جامعه باز کند نه با تکیه بر »انسانیت« خویش، در واقع او بدین ترتیب اعلام مىکند که آنچه براى او اصل است »زن بودن« اوست نه انسان بودن و نه اندیشه و لیاقت و کارایى او، چنین زنى قبل از هر چیز اسیر خود است. او به مغازه دارى شبیه است که دائماً در فکر تزئین و تغییر دکوراسیون ویترین مغازه است.
این اندیشه به او مجال آرزوهاى بزرگتر را نمىدهد. در این صورت زن نمىتواند با ویژگىهاى اخلاقى، علم و آگاهى و دانائىاش جلوه کند و حائز مقام والایى گردد.
هر قدر زن از شخصیت معنوى و زیبائىهاى درونى برخوردار باشد، به همان میزان خود را از به نمایش گذاشتن زیبائىهاى ظاهرى و جسمانى و خودنمایى و تنآرائى بى نیاز مىبیند و همانگونه که حجاب رمز پاکى و بازیابى شخصیت زن مسلمان است، چنین زنى دیگر در خود کمبودى احساس نمىکند و ارزش خویش را در تنآرائى و خودنمایى و لباسهاى رنگارنگ و حرکات هوسانگیز نمىداند.
در مقابل زنان فاقد شخصیت و بدحجابى که به نمودهاى ظاهرى و تجمل و تنوع مىپردازند و به سراغ اسباب آرایش و زیورآلات جالبتر و کفش و لباس شیکتر مىپردازند، از آن قشر زنانى هستند که از سرمایههاى معنوى محرومند و جمال معنوى، براى آنان نامفهوم است، اینان، کمبود خویش را بدین گونه جبران مىکنند و عطش شخصیتیابى را از این طریق فرو مىنشانند.
ه( زمینهسازى رذایل اخلاقى
بدحجابى منشأ پارهاى از رذایل اخلاقى در باطن فرد مىگردد، »ابتذال در لباس«، »ابتذال در اخلاق« مىآورد و »مدپرستى«، »هواپرستى« را در پى دارد، چه بسیار افرادى که به علت ابتذال در پوشش، دچار بیمارىهاى کبر و غرور و عجب و ریا... مىگردند وچه بسیار کسانى که به خاطر مد پرستى که منشأى جز هواپرستى ندارد، در دام انواع مفاسد و معاصى گرفتار مىآیند.
صادق آل محمد(ص) هنگام بیان ویژگىهاى لباس مطلوب مؤمن، وى را از پوشیدن لباسهایى که رذایل اخلاقى چون عجب و ریا و تکبر و... از آنها پدید مىآید منع مىکند و مىفرماید:
»و لا یحملک على العجب و الریا و التزیّن و التفاخر و الخیلاء فانها من آفات الدّین و مورثه القسوة فى القلب».
«لباست، لباسى نباشد که تو را به گناه خودپسندى، ریا، آراسته نشان دادن، مباهات بر دیگران، فخر فروشى و تکبر آلوده کند، که تمام اینها از آفات دین و موجب سنگدلى است»
از این روایت معلوم مىشود که پارهاى از پوششها چنین خاصیت و پیامدهاى سوئى را به همراه دارند
نظر بدهید |
اسلام به عنوان آیینى جاودانه و آسمانى که حاوى دستوراتى سعادتبخش براى بشر است، نهاد خانواده را به عنوان کانونى مقدس، پایدار، عاطفى و پاک، ترسیم کرده است تا میهمانى که به عنوان همسر، وارد عرصه زندگى مىشود، با آرامش، عزت، محبت و شادمانى، یک مجموعه رو به گسترش را اداره کند. قرآن مجید به پدران و مادران مسلمان دستور مىدهد تا فرزندانشان را که هنوز از نعمت تأهل برخوردار نشدهاند، به این امر مقدس تشویق کرده، زمینههاى زندگى سالم و حیات طیبه را براى آنان فراهم سازند و اگر شرایط ازدواج براى کسى وجود نداشته باشد، اسلام راهکار بسیار ارزشمندى را معرفى مىکند؛ راهکارى که هم اجرایى است و براى تحقق آن مانعى وجود ندارد و هم پشتوانه بزرگى براى ورود به عرصه حیات اجتماعى در آینده است و آرامش را براى اعضاى خانواده، مهیا مىسازد. این راهکار مهم، عفتورزى است.
عفت ورزیدن براى یک انسان، ضرورت یک زندگى سالم، بانشاط و آرام است؛ ضرورتى که تنها در سایه دین به دست مىآید و در سایه خردمندى، رشد و کمال مىیابد. انسان امروز، نیازمند این آموزههاست و پشت کردن به آنها، موجب سستى پیوند خانوادگى، نفوذ و حضور دیگران در عرصه زندگى، اختلاف، عدم اعتماد به یکدیگر، بیمارىهاى روحى - روانى، وسواس، سوءظن و ... خواهد شد.
لازم به یادآورى است که عفت و حجاب، دو مقوله جداگانهاند. در عفت ورزیدن، هم رعایت پوشش ظاهرى خواهد شد و هم مراقبت از امور معنوى و روحى و این، موضوعى است که هم کسانى که رعایت پوشش دینى را مىکنند، بدان نیازمندند و هم آنان که کمى در پوشش خویش، سهلانگارى مىکنند.
-1 عفت دل
یکى از موارد بسیار مهمى که پیوند خانوادگى را پایدار مىسازد، رعایت عفت دل است. خانهاى که تار و پود آن از عشق و محبت ساخته نشود، خانهاى پایدار در برابر طوفانهاى سهمگین و لرزشهاى فراوان نیست. خانهاى که در آن، افراد فراوانى حضور یابند و معشوق یا عاشق احساس نکند که آن خانه براى سکونت وى آماده است، ثبات نخواهد داشت.
همسر، باید حریم دل را تنها براى همسرش بگشاید و غیر از او، به هیچ شخص نامحرمى اجازه ورود ندهد؛ چه رسد به سکونت در آن. کسانى که قبل از ازدواج، این حریم را مىشکنند و با دیگران رابطهاى دوستانه و محبتآمیز برقرار مىکنند، پایههاى زندگى آینده را لرزان مىسازند.
شاید زندگى بشر صنعتى را اینگونه ترسیم کردهاند و طراحان ناصالح جامعه انسانى که حضور بىپرواى زن و مرد را در کنار هم و با برخى بىبندوبارىها و عدم رعایت حریمها، رشد و ترقى بشر تلقى کردهاند و انسان را در برآورده کردن غرایز جنسى آزاد گذاشتهاند، امروز، نتیجه آن راهکار را در عدم ازدواج جوانان و فراوانى گسست و طلاق خانوادهها - دیده باشند.
مرد شایسته، عرصه دل را در اختیار زن شایسته قرار مىدهد و جز او را به این حرم راه نمىدهد و فضاى اندیشه و دل را معطر به صفاى او مىکند؛ زن شایسته نیز چنین مىکند و اگر چنین شد، خداوند، از فضل خویش، آنان را بىنیاز خواهد کرد و این وعده خدا، حتمى است که فرمود: زنان پاک، براى مردان پاک هستند(1)
-2 عفت نگاه
قرآن مجید به دین باوران دستور مىدهد که چشمان خویش را بىپروا بر هر کس نگشایند. »به چشمانت بیاموز که هر کس، ارزش دیدن ندارد«؛ زیرا چشم انسان، عرصه واردات دل و فکر او را فراهم مىسازد.
نگاه به نامحرم که زمینه فساد را فراهم مىکند، حرام شمرده شده است؛ چه تصویر باشد و چه فردى در کنار انسان و عجیب است که انسانها را مىتوان از روى چشمهاى عفیف و غیرعفیف، شناخت. چشمان عفیف، ارزشمندند و چشم دریده، ادب نگاه نمىدارد.
انسان موفق، بر هر آنچه مىرسد، بىپروا، چشم نمىگشاید و نگاه خویش را محدود مىسازد. اگر کسى عفتِ نگاه نداشته باشد، چه بسا که به بىعفتى در عرصههاى دیگر دچار شود. این عفت، خاص مردان نیست؛ بلکه زن هم باید عفت را رعایت کند. گر چه بیمارى چشمچرانى، در مردان بیشتر شیوع دارد و مردان، با چشمانشان به دام مىافتند و زنان، با گوشهایشان.
-3عفت کلام
عفت نگاه، پرهیز از نگاههاى آلوده است که نتیجه این پرهیز، پاکى دل و اندیشه، از واردات ناشایست است؛ ولى عفت کلام، پاک ساختن عرصه صادرات دل است. آنان که بىمحابا از هر چه بخواهند، سخن مىگویند، هر واژهاى را بر زبان مىآورند و در پردازش کلمات خویش، محاسبه دقیقى ندارند، نه ارزش خویش را حرمت مىنهند و نه ارزش مخاطب را.
بسیارى از افراد، نمىتوانند برخى از واژههاى ناشایست شنیده شده را بیان کنند و با نگفتن آن، شادمانترند که این، از سلامت روح و بهداشت روانشان حکایت دارد و در مقابل، کسانى یافت مىشوند که بسیار مشتاقند تا هر واژگانى را به کار گیرند و از هر موضوعى - حتى ناشایست - سخن گویند که این، نشان از عدم تربیت درست دارد.
انسان مؤمن، حق ندارد دیگران را مسخره کند؛ لقب زشت دهد؛ تهمت ناروا زند؛ افترا بندد؛ صداى خویش را بىاندازه بلند کند و یا از واژگان ناشایست، استفاده کند. چنین انسانى، از عرصه دین، فرو مىافتد و به خشم الهى، دچار مىشود.
-4 عفت دامن
یکى از مؤلفههاى مهم عفت، عفت دامن است. پاکدامنى، از نوجوانى و جوانى سرچشمه مىگیرد و در دوران میانسالى و کهنسالى، ثمرهاش به بار مىنشیند. بدترین خیانتها، خیانت در این عرصه است و غریزه جنسى، اگر درست در اختیار قرار نگیرد، انسان را به ورطههاى خطر مىکشاند. در قرآن آمده است:به زنا، نزدیک نشوید؛(2) نه این که زنا نکنید؛ یعنى حتى باید از لغزشگاههاى این خطر مهلک، پرهیز کرد.
قرآن مجید براى جلوگیرى از خطر فساد جنسى، راهکارهاى زیر را ارائه کرده است:
الف) تربیت جنسى از دوران کودکى و رعایت دستورات اخلاقى خانوادگى و زناشویى، از آغاز تولد کودک تا بلوغ.
ب) رعایت حریم میان نامحرمان و پوشش مناسب.
ج) عدم اختلاط نامحرمان در هر محیطى.
د) مراقبت از لغزشگاههایى که انسان را به عرصه بىعفتى مىکشاند.
ه’) محدود کردن بعد عاطفه در خانواده و عدم دلبستگى به نامحرم در جامعه.
1. نور، آیه 26.
2. اسراء، آیه 32.