اسلام بیش از هر مکتبی به تساوی حقوق زن و مرد پرداخته است و از حقوق بر باد رفته زنها حمایت کرده و به استیفای آن پرداخته است. از این رو نایکسانی قواعد حقوقی میان زن و مرد به معنای نایکسانی زن و مرد نیست. با توجه به این مقدمه، به چرایی نصف بودن دیه زن پاسخ میگوییم :
1. قانون هماره به طور کلی وضع میشود و طبعی کلی دارد و قانون گذار مصلحت کلی عام را مد نظر دارد، زیرا اگر بنا باشد احکام به موارد جزیی صادر گردد، به تعداد موارد جزیی باید حکم صادر شود که این امر شدنی نیست. از این رو موارد استثنایی و جز، ناقض قانون نخواهد بود. به عنوان مثال در موضوع دیه، تکفل مرد یکی از مصالح است، حال اگر مردانی بودند که متکفل مخارج خانواده نبودند، نمیتوان آنها را از شمول این قانون خارج کرد.
2. تفاوتهای حقوقی میان زن و مرد، به معنای تفاوت در کمالات و ارزشها نیست. و نمیتوان از تفاوت دیه در مرد و زن، به تفاوت ارزش این دو جنس پی برد. دیه ملاک ارزش نیست بلکه تنها یک ابزار است، دیه مالی است که در برابر آسیبی که به انسان وارد شده است، گرفته میشود و مقدار آن ارتباطی به ارزش شخص آسیب دیده ندارد .زیرا ارزش انسان به انسانیت او و نیل او به مراتب والای قرب الاهی است نه به زن بودن و مرد بودن.
«حکم دیه در اسلام با تفاوت بین زن و مرد تبیین شد.
اما از جهت ارزشهای معنوی ممکن است زنی بیش از مرد مقرب نزد خدا باشد. بنابراین تساوی دیه عالم و جاهل نه از ارج و منزلت عالم میکاهد و نه بر مقام جاهل میافزاید و نیز تفاوت دیه مرد و زن نه بر منزلت مرد میافزاید و نه از مقام زن میکاهد زیرا برخی از تفاوتهای مادی و مالی هیچ گونه ارتباطی به مقامهای معنوی ندارد، و هیچ تلازم عقلی یا نقلی بین دیه و کمال معنوی وجود ندارد تا هر اندازه دیه بیشتر شود، قداست روح مقتول و تقرب وی نزد خدا افزونتر باشد.»{1}
3. دیه را نمیتوان «خون بها» تلقی کرد. چون خون انسان بالاتر از این است که قیمت گذاری شود، بلکه به گفته قرآن، خون یک انسان برابر با خون همه انسانها است.{2} دیه جنبه مجازات دارد و همچنین برای جبران خسارت اقتصادی است، یعنی در فقدان مرد یا زن کشته شده، و برای جبران این خلأ و خسارت وارده بر خانواده، دیه داده میشود.{3}
4. مسؤولیت اقتصادی و اداره خانواده با مرد است و در اسلام زن از چنین مسؤولیتی برخوردار نیست، چون دیه به عنوان غرامت و جبران بخشی از خلا ایجاد شده در خانواده است. اگر مردی عمدا زنی را کشت به طور طبیعی باید بتوان او را قصاص کرد و کشت ولی برای رعایت سرنوشت خانواده او، اگر اولیای مقتول بخواهند مرد را قصاص کنند باید نیمی از دیه را پرداخت کنند تا مشکل خانواده قاتل برطرف شود/
5. دیه زن در همه جا نصف دیه مرد نیست، زیرا دیه زن در کمتر از ثلث با دیه مرد یکسان است.
6. نصف بودن دیه زن، به سود زنان است! زیرا به طور معمول دیه زن به شوهر و بچهها پرداخت میشود و دیه مرد به زن و بچه هایش میرسد و چون با از بین رفتن مرد، زن بیشتر صدمه میبیند، لذا دیه مرد را بیشتر کردهاند تا بخشی از فشار وارده در فقدان مرد که متوجه زن است، جبران گردد.
7. لازم به ذکر است که تمام عالمان اسلامی بر نصف بودن دیه زن فتوی دادهاند ؛ شیخ طوسی، آن را نظر تمام فقیهان شیعه و سنی جز دو تن از دانشمندان اهل سنت معرفی میکند و دلیل خود را اجماع و برخی روایات میداند.{4} پاسخ را با این روایت از پیامبر اسلام (ص) پایان میبریم :
«دیْ المرأْ علی النصف من دیْ الرجل ؛ دیه زن نیمی از دیه مرد است.»{5}
چنین روایتی نیز از امام صادق (ع) نقل شده است.{6}
پاورقی:
[1]. زن در آیینه جمال و جلال، عبدالله جوادی آملی، ص 356/
[2]. سوره مائده، آیه 32/
[3]. دروس خارج فقه، بحث دیات، ناصر مکارم شیرازی، روزنامه فیضیه، شماره 18/
[4]. الخلاف، شیخ طوسی، ج 5، ص 254/
[5]. السنن الکبری، ابوبکر بیهقی، ج 8، ص 9/
[6]. وسایل الشیعه، ج 29، ص 205/
نظر |