جواب:ابتدا باید روشن ساخت که مقصودتان از دلیل حرمت تراشیدن ریش چیست ؟
به عبارت دیگر هر حکم شرعی از دو جهت قابل دلیل یابی است :
الف ) دلیل شرعی ؛ مقصود از آن متون و نصوصی است که حکم الهی را بیان می کند .این دلیل ها ابزار اصلی فقیه و کارشناس دینی است که از طریق آن می تواند حکم الهی را استنباط کند .ب ) فلسفه حکم ؛ مقصود از آن این است که چرا خداوند بر موضوع مفروضی فلان حکم را داده است . چنین کاوشی تحقیق فقهی نیست مگر در مواردی که ( ( کشف فلسفه حکم ) ) در ( ( استنباطحکم ) ) دخیل باشد .در این رابطه باید چند نکته را در نظر داشت :
اولا، فلسفه همه احکام و جزییات آنها به طور تفصیلی روشن نیست و آگاهی از آن دانشی فراتر از تنگناهای معارف عادی بشری می طلبد .لیکن بطور اجمالی روشن است که همه احکام الهی تابع مصالح و مفاسد واقعی در متعلق آنهاست. بنابراین در صورتی که فلسفه حکمی را بالخصوص ندانیم بنابر قاعده کلی فوق از آن باید پیروی کرد .زیرا یقین به وجود مصلحتی در آن هست هر چندبر ما ناشناخته باشد .
ثانیا، در جست و جوی فلسفه احکام نباید همیشه به دنبال علوم تجربی رفت و دلیلی مادی و فیزیولوژیک برایش جست و جونمود .این فرایند که همواره در پی یافتن مصلحت یا مفسده ای طبی یا ...باشیم برخاسته از نگرشی مادی گرایانه است . در حالی که بسیاری از احکام مصالحی معنوی دارند که در حوزه هیچ یک از علوم بشری قابل تحقیق نیست و آنها با متد تجربی خود قادر به حکمی نفیا یا اثباتا پیرامون آن نیستند و یا اگرنظری بدهند بسیار سطحی است و چه بسا مساله حکمتی برتر و بالاتر داشته باشد .چنان که در مورد روزه علوم به خواص بهداشتی آن پرداخته اند ولی قرآن مجید فلسفه ای بالاتر را بیان فرموده و آن ( ( تقوایابی ) ) است . در موردتراشیدن صورت نیز از نظر طبی گفته اند : وجود محاسن برای محافظت ازلثه ها و دندان ها و پوست صورت مفید است .
ج ) از نظر متخصصین پوست نیز وجود محاسن در صورت رعایت نظافت و اصول بهداشتی برای حفاظت از پوست و لطافت آنها مفید است ، مگر در مورد کسانی که گرفتار قارچ های پوستی و ... باشند که مساله ای استثنایی است . وجود محاسن متناسب باساختار طبیعی بدن مرد می باشد، و تراشیدن آن تشبه به زنان می باشد
دربحارالانوار، ج 76، ص 112، ح 12، باب 13 در ضمن روایت طویلی از امام صادق ( ع ) تاریخچه این مساله ذکر گردیده آن گاه امام ( ع ) به فلسفه فوق اشاره کرده و می فرمایند : ( ( ... وانا نحن نجز الشوارب و نعفی اللحی و هی الفطره ... ؛ولی ما شوارب را کوتاه می کنیم و لحیه را باقی می گذاریم و این مطابق فطرت است . ) ) در این باره روایات متعددی در کتب روایی ، از جمله بحارالانوار،معانی الاخبار، تحف العقول ، وسایل الشیعه و دیگر مجامع روایی وجود داردکه ما فقط به ذکر دو روایت از بحارالانوار بسنده می کنیم :
1- ( ( من کتاب من لایحضره الفقیه قال الصادق ( ع ) اخذ الشارب من الجمعه الی الجمعه امان من الجذام و قال النبی ( ص ) لا یطولن احدکم شاربه فان الشیطان یتخذه مخبا"یستتر به و قال ( ع ) من لم یاخذ شاربه فلیس منا و قال ( ع ) احفوا الشوارب واعفوا اللحی و لا تتشبهوا بالیهود و قال ( ص ) ان المجوس جزوا لحاهم و وفرواشواربهم و انا نحن نجز الشوارب و نعفی اللحی و هی الفطره و اذا اخذ الشارب یقول بسم الله و بالله و علی مله رسول الله ( ص ) ... ) ) ، ( بحارالانوار، ج 76،روایت 14، ب 13 )
2- ( ( عن رسول الله ( ص ) اخفوا الشوارب واعفوا اللحیه ولاتتشبهوا بالمجوس ) ) ، ( بحارالانوار، ج 76، ص 111، ح10، ب 13 ) .
نظر |