آیا اسلام دین زور وشمشیر است ؟
براى دستیابى به پاسخ در ابتدا یادآورى چند مطلب ضرورى است:
1-دین اسلام از مجموعه قران و آنچه به طریق صحیح از رفتار و گفتار پیامبر (ص) حضرت على (ع) حضرت فاطمه، امام حسن، امام حسین و امامان معصوم دیگر به دست ما رسیده است قابل فهم است کسى که توان تحقیق دارد اگر این مجموعه را بررسى کند به دست مىآورد که دین اسلام دین خدایى و دین هدایت است و هیچگونه تأکید و دستورى بر آدمکشى و ظلم کردن صادر نشده است بلکه تأکید این دین بر علم و فهم عمیق دین است و آنان که در صدر اسلام در مکه و مدینه اسلام را پذیرفتند هیچ کدام به زور شمشیر نپذیرفتند بلکه این دین را حق یافته و آنان که پس از صدر اسلام مسلمان شدند حقانیت آن را فهمیدند و مسلمان شدند نه به زور شمشیر مسلمان شده باشند آیا مىتوان گفت که سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، یاسر، سمیه، بلال، صهیب رومى، پادشاه نجاشى، جعفرى، ابى طالب، حمزه و امثال آنان به زور شمشیر مسلمان شدند؟ آیا على (ع) که اولین مسلمان در کره زمین است و آثار علمى به جاى مانده از او همین الان هم دانشمندان را شگفت زده کرده به زور شمشیر مسلمان شده است؟ آیا دانشمندانى که در عصر ما در کشور آلمان و کشورهاى دیگر جهان اسلام را مىپذیرند به زور شمشیر مىپذیرند؟
2- یکى از ضروریات زندگى انسان دفاع است دفاع یک پدیده غریزى است دین اسلام این غریزه را هدایت کرده و برنامه دفاعى کاملى براى انسان ارائه داده است و هر کس این دین را بپذیرد بر اساس آن برنامه دفاعى خود را تنظیم مىکند. دفاع اسلامى هیچ گونه نقص و ایرادى ندارد و اگر مقایسه شود بین برنامه دفاعى اسلام و برنامههاى دفاعى مکاتب دیگر روشن خواهد شد که برنامه دفاعى اسلام خردمندانهترین برنامه هاست. و اگر تاریخ اسلام را بادقت مطالعه کنیم به روشنى آشکار خواهد شد آن چه براى رهبران آسمانى و توده مسلمانان اولویت داشته است بیان حق و دعوت به حق گرایى و رفع موانع حق گسترى بوده است و تمامى مقاومتها، دفاعها و جهادهاى مسلمانان در راستاى پیاده سازى این اهداف بوده است. و آنچه قدرتمندان سیاسى و سران ملوکالطوایفى را بر مىآشفت همان حقطلبى و آگاهى مردم جهت عدالتخواهى بود که از سوى مصلحان اجتماعى و پیامبران الهى نداى آن سر داده مىشد به همین جهت بدخواهان و سلطه طلبان در همان گامهاى اول حرکت آزادى بخش مصلحان و رهبران آسمانى به مخالفت مىپرداختند و از حربه آزار و شکنجه استفاده مىکردند. چنان که در مکه و اوایل بعثت با پیامبر (ص) و یاران ایشان آن گونه برخورد کردند. در مقابل این مخالفتها و تخلفها نخست مسلمانان مقاومت و ایستادگى از خود نشان دادند و سپس به دفاع پرداختند چنان که در جنگهاى بعد از هجرت به مدینه به وقوع پیوست و به منظور رفع موانع آگاهى مردم و نجات مستضعفان اقدام به جهاد کردند. بهترین دلیل بر خیر خواهى مسلمانان آن است که هر جا توسط مسلمانان فتح شد و مردم با اسلام آشنا شوند. خود با میل و رغبت به این آئین انسانى و معنوى پایبند ماندند چنان که در مورد مردم ایران این چنین شد. ناگفته نماند اگر چه از سوى برخى شرکت کنندگان در جنگ، افراطىگرىهایى واقع شده باشد و خطاهایى سرزده باشد اما این خطاها به عنوان جریان غالب و حرکت کلى نبوده است بلکه با پیروزى مسلمانان به جبران خرابیها و دلجویى از بازماندگان اقدام شده است و از بهترین نمونههاى لطف و رحمت دین اسلام داستان فتح مکه بود. رسول خدا که مرکز توطئه را فتح کرد و همه سران کفر شکست خوردند هیچ گونه آدمکشى راه نینداخت و همه دشمنان را آزاد ساخت با اینکه در اختیار او بودند و مىتوانست همه را از دم شمشیر بگذارند ولى نکرد اگر دین اسلام دین زور و شمشیر و آدمکشى بود مىبایستى پیامبر روز فتح مکه همه را مىکشت چون اهل مکه 21 سال بود که با پیامبر مىجنگیدند و بلاها بر سر پیامبر و مسلمانان آوردند ولى آن حضرت همه را بخشید قرآن پیامبر را پیامبر رحمت مىنامد نه پیامبر آدمکشى و انتقام و حتى آن روز که مکه فتح شد پیامبر نفرمود هر کس مسلمان نشود با شمشیر کشته مىشود.
3- نکته مهم دیگر آن که جنگهایى که در زمان پیامبر روى مىداد و پیامبر نیروهاى رزمى اسلامى را هدایت مىکرد جنگهاى اسلامى بودند و هیچ گونه ایرادى نداشتند و آن جنگها براى دفاع از اسلام و مسلمین بود ولى جنگهایى که پس از پیامبر خدا روى داد اگر به هدایت امام معصوم نباشد جنگ اسلامى به حساب نمىآید و کارهایى که در آن جنگها انجام مىشود نمىتواند به حساب اسلام گذاشته شود بر این اساس جنگهایى که بدون هدایت امام معصوم صورت بگیرد ربطى به اسلام ندارد و اعمال رزمندگان مسلمانان به حساب دین اسلام گذاشته نمىشوند همانطوریکه در موارد دیگر نیز چنین است. به عنوان مثال: یکى از برنامههاى دین اسلام طهارت و نظافت است حالا اگر در میان مسلمانان طهارت و نظافت مراعات نشود این کار ربطى به اسلام ندارد. اگر کشور مسلمانى بدون دستور و هدایت امام معصوم و یا جانشین بر حق او بر کشورى هجوم ببرد و آدمکشى راه بیندازد ربطى به اسلام ندارد بر اساس این مطالب نمىتوان همه جنگهاى مسلمانان را به حساب اسلام گذاشت.
4- همینهایى که مىگویند: «اسلام دین شمشیر است» مىگویند: «مسیحیت دین محبت است» در حالى که مسیحیان در طول تاریخ بیش از حد به جنایات جنگى و غیر جنگى دست زدهاند دانشمندان را زنده زنده سوزاندهاند و مسلمانان را در جنگهاى صلیبى به شکل بسیار فجیع کشتهاند ولى با این حال مىگویند: دین مسیحیت دین محبت است البته به این افراد در همین مورد هم مىگویند که دین حضرت عیسى (ع) و دین اسلام و حتى ادیان دیگر همه شان ادیان الهى هستند و هیچ کدام به آدمکشى تشویق نمىکنند و اعمال مسیحیان را نمىتوان به حساب دین مسیحیت گذاشت و همین طور اعمال مسلمانان پس از پیامبر را نمىتوان به حساب دین اسلام گذاشت ممکن است مسیحیان و مسلمانان رهایى انجام دهند که خلاف دستورات اسلام و دین مسیحیت است.
5- به این مطلب نیز توجه داشته باشیم که دین اسلام، گرچه دین کامل است ولى اگر آنان که این دین را مىپذیرند، افراد عقبمانده و بىعلم باشند نمىتوانند خوب پیاده کنند و در نتیجه هر کس این عقبماندهها را ببیند، نسبت به دین بدبین مىشود در حالى که اگر انسانهاى فهمیده و متمدن این دین را مىپذیرفتند، بهتر پیاده مىکردند و چهره خوبى از دین به جهانیان نشان مىدادند.
نظر
![]() |