سوال:نظر اسلام در خصوص روابط دختر و پسر چیست و چه ایرادی دارد انسان دوستی از جنس مخالف داشته باشد؟
پاسخ:در پرسش دو مطلب مورد سؤال قرار گرفته است: 1ـ حکم شرعى روابط دختر و پسر. 2ـ اگر روابط دختر و پسر ایراد شرعی دارد، دلیل و حکمت آن چیست؟
الف) بیان حکم شرعی: صحبت کردن مرد با زن نامحرم اگر با قصد لذت و شهوت نباشد، مانعی ندارد، ولى روابط دختر و پسرى که نامحرم هستند و نگاه کردن یا صحبت نمودن آن ها با قصد لذت جایز نیست. چنان که توقف نمودن و خلوت کردن آن ها در محیطى که محل رفت و آمد نیست، حرام مى باشد، اگر چه بانگاه کردن یا صحبت التذاذى همراه نباشد.
براى تنبیه و بیدارى به چند حدیث اکتفا مىکنیم:
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «الشهوات سموم قاتلات؛(1) شهوتها و خواهشهاى نفسانى زهرهاى کشندهاند» و نیز فرمود: «طهروا انفسکم من دنس الشهوات تدرکوا رفیع الدرجات؛ نفس خود را از پلیدى شهوت رانى پاک سازید تا به درجههاى بلند آخرت دست یابید».(2(
قال رسول اللَّه(ص): «جاهدوا انفسکم على شهواتکم تحلّ قلوبکم الحکمة؛(3) با شهوت تان مبارزه کنید تا حکمت در دلهاى شما وارد گردد».
یکى از نصیحتهاى ابلیس به حضرت موسى(ع) این بود: «لا تخل بامرأة ولا تخل بک فانه لا یخلو رجل بامرأة و لا تخلو به الا کنت صاحبه دون اصحابى؛(4) هیچ وقت با زنى خلوت نکن (وانگذار) زنى با تو خلوت کند، زیرا هر گاه مردى با زنى خلوت مىکند، من در کنار آن دو هستم (و آنان را وسوسه مىکنم)
در روایات دیگر به این تعبیرها آمده که: خلوت کردن با زنان قلب را فاسد مىکند.(5)
ب) روابط آزاد دختر و پسر: به اقتضاى غرایز خدادادی، تمایلات و روابط جنسى و آثار آن را به دنبال دارد. نظریات روانکاوى از جمله نظریة «هورنای» بر این حقیقت تأکید می کند: «در اجتماعاتى که روابط جنسى آزاد است، بسیارى از احتیاجات روانی، شکل تمایلات جنسى پیدا مى کند و به صورت عطش جنسى در مى آید».
نشریه آمریکایى «ایدرز دایجست» دربارة روابط پیش از ازدواج دختران و پسران مى نویسد: «هرساله 350 هزار دختر نوجوان امریکایى در سنین 15 تا 19 سال ـ دورة دبیرستان ـ به سبب ارتباط هاى نامشروع، آبستن شده و فرزندان غیر قانونى خود را به دنیا می آورند.... این دختران با رؤیاهایى چون ازدواج با دوستان پسرشان، اتمام تحصیلات، شروع یک زندگى ایده آل و دست یابى به یک شغل مناسب، به این ارتباط غیر قانونى روی مى آورند. اما بسیار زود پرده هاى سراب گونة این اوهام به کنار رفته و واقعیت زندگى روى خود را نشان مى دهد و متأسفانه، این بیدارى درست در زمانى به دست مى آید که این دختران نوجوان دیگر شانسى براى برخوردارى از یک زندگى سالم و ایده آل ندارند».
این روزنامه در ادامه علت بروز این نابهنجاریهاى جنسى را روابط آزاد دختر و پسر در مدارس دانسته، طى گفتگویى با تعدادى از این دختران، به نقل از یکى از آنان مینویسد:
«ای کاش زمان به عقب بر مى گشت! اى کاش به عنوان عضوى از خانواده در میان والدینم جای داشتم. اى کاش هنگامى که زمینه هاى ایجاد یک ارتباط نامشروع برایم فراهم شده بود، کمى هم به زندگى آینده ام مى اندیشیدم و این گونه به پایان خط نمى رسیدم».
اگر اسلام روابط آزاد دختر و پسر را منع نموده، به خاطر آثارى است که این گونه روابط به دنبال دارد.
نظر
![]() |
پاسخ: دغدغه شماتودنى و نعمتى بزرگ است. البته این را بدان جهت نگفتیم که شما را معذور کنیم؛ بلکه واقعیت آن است که برخى به کلى از نفس خود غافل مىشوند و آن را به فراموشى مىسپارند.
ولى برخى نیز این توفیق را مىیابند که اگر چه لغزشهایى دارند ولى همواره از طرف نفس خویش نگران و در جدال و کشمکش با آن هستند.
گاهى کسى دشمنى در خانه ویا بیمارى در اندام خود دارد ولى از آن مطلع نیست و لذا اقدامى براى دفع آن نمىکند. این خطرناک ترین نوع دشمن و زیانبارترین نوع بیمارى است.
جملهاى را به حضرت مسیح(ع) نسبت مىدهند که فرموده است: بیمار کسى نیست که از دردى رنج مىبرد، بیمار حقیقى آن است که بیمار است ولى خود را سالم مىپندارد.
خداوند با حکمت و دانش گسترده خویش همراه با غرایز و نیروهاى دیگر، "غریزه جنسى" را نیز در انسان آفریده است که به هنگام بلوغ شکوفا مىشود و اگر به درستى رهبرى نشود، ناگزیر طغیان مىکند و شخص را به راههاى انحراف و سقوط مىکشاند و براى کنترل و هدایت درست این غریزه راههاى متعددى وجود دارد که از جمله آنها، ازدواج بدون تشریفات است.
چنان که قرآن کریم در این مورد مىفرماید: وَ أَنْکِحُوا اَلْأَیامى مِنْکُمْ وَ اَلصَّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اَللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اَللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ، (سوره نور ، آیه 32).
در این آیه ابتدا جوانان را بر ازدواج آسان و ساده و پرهیز از تشریفات دست و پاگیر ترغیب و به آنان امید داده که مسأله فقر را مطرح نکنند؛ زیرا با اتخاذ شیوه صحیح و منطقى در زندگى، این مشکل به راحتى حل مىگردد.
در مرحله اوّل، کسى که امکانات ازدواج براى او فراهم نیست، مىتواند با انتخاب همسر و اجراى صیغه عقد ازدواج را به تأخیر انداخته و مدتى را به صورت نامزد باقى بماند و در صورت نبود امکانات ازدواج، قرآن مىفرماید: وَ لْیَسْتَعْفِفِ اَلَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اَللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ، (سوره نور ، آیه 33).
خداوند در این آیه، دستور به عفاف و عفت نفس مىدهد و این بهترین شیوه و روشى است که با به کار بستن آن روح ایمان و تقوا در انسان پرورش مىیابد و سبب تقویت اراده و تسلط بر نفس مىشود و روحیه عفت در انسان زنده مىگردد.
همچنین با عمل به سفارشهاى زیر، مىتوان بر مشکلات روحى و اخلاقى غلبه کرد :
1-سعى و کوشش در انجام وظایف و واجبات دینى.
2-خواندن نماز با حضور قلب و در اول وقت.
3-گرفتن روزه مستحبى به ویژه دوشنبه و پنجشنبه هر هفته.
4-تلاوت قرآن بویژه بعد از نماز صبح.
5-تأمل و اندیشه در آیات قرآن.
6-حتى المقدور سعى در خواندن نماز شب. - سحر خیزى.
7-شرکت در ورزشهاى فردى و دسته جمعى.
8-تنظیم برنامه براى تمام شبانه روز و پر کردن اوقات فراغت با برنامههاى صحیح و سودمند.
9-شرکت در فعالیتهاى مذهبى و اجتماعى.
10-پرهیز از نگاه نامشروع به افراد نامحرم. امام صادق(ع) فرمود: "نگاه پس از نگاه، در دل بیننده شهوت را مىانگیزاند". (وسائل الشیعه ، ج 14 ، ص 138)
و باز فرمود:"نگاه، تیرى از تیرهاى شیطان است، چه بسا نگاهى که اندوههاى دراز در پى دارد"، (وسائل الشیعه ، ج 14 ، ص 139).
11-عدم معاشرت و دوستى با افراد منحرف و فاسد.
12-نتخاب دوستان مؤمن و سالم.
13به یاد خدا بودن در همه اوقات.
14کنترل افکار و نیندیشیدن به صحنههاى شهوت انگیز.
15پرخورى و نیز از خوردن غذاهاى چرب و پرانرژى و تحریک کننده پرهیز کنید. 17حتى الامکان در جاى گرم نخوابید.
18از لباسهاى خشن و گشاد استفاده کنید.
19 از مشاهده صحنههاى مهیج و تحریک کننده دورى کنید.
20سعى کنید هیچ گاه تنها نشوید.
21با آب سرد در فصول مناسب استحمام کنید.
22برنامه منظم مطالعاتى براى خود قرار دهید و سعى کنید فرصتهاى خود را با تفکر و مطالعه مناسب پر کنید.
23سوره یوسف را زیاد بخوانید و در آن تدبّر کنید.
باز هم تأکید مىکنیم از همین الان براى ازدواج تصمیم بگیرید و چنانچه نیت شما براى خدا و پرهیز از گناه باشد، قطعاً خداوند مدد کار شما خواهد بود.
وَ اَلَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا.
پاسخ:دلایلی که برای اثبات وجود خداوند اقامه شده است، متعدد و متنوع است. اما اصل کلی در تمامی این دلایل این است که آنها به منزله تابلوهای راهنمایی و فلشهایی هستند که انسان را از جهتهای گوناگون متوجه یک امر فطری و روشن و بدیهی میکنند، زیرا وجود خداوندمتعال از روشنترین و واضحترین مفاهیم برای بشر است.
شاید یکی از سادهترین این دلایل برهان نظم باشد که دانشمندان مسلمان و غیر مسلمان به بیانهای مختلف بدان تمسک جستهاند.
برای نمونه میتوانید به کتاب «توحید استاد شهید مطهری»، ص 55 ـ 98 و کتاب «اثبات وجود خدا» ویرایش «جان کلوور مونسما» ترجمه احمد آرام و دیگران از سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی که به قلم برخی از دانشمندان علوم طبیعی نگارش یافته است و کتاب کم حجم و پرفایده «علم و ایمان در گفتگو با دانشمندان» تدوین جواد محقق از انتشارات مدرسه مراجعه کنید.
اما یکی از بهترین دلایل برای اثبات وجود خداوند متعال، دلیل فطرت است که به بیانهای گوناگون تبیین شده است. و ما به اختصار به یکی از آنها اشاره میکنیم:
1- ما برای حل مشکلات و نیازهای خود به دنبال راهحلهای گوناگون میرویم. اما بزودی در مییابیم که تمام آنها نیز چون ما نیازمند و محتاجند و نمیتوانند نیاز ما را برآورده کنند.
2- نیازهای ما محدود به احتیاجات مادی نیست. بلکه نیازهای معنوی و علمی را نیز شامل میشود. در این جهت نیز در مییابیم که دیگران نمیتوانند ما را یاری دهند.
3- آنگاه که از همه موجودات ناامید شدیم و دلیل این ناامیدی هم این بود که آنها نیز چون ما نیازمند هستند، روی به بینیاز مطلق میکنیم. زیرا هنوز نیاز را در خود احساس میکنیم و این نیازها نیز توسط کسی یا چیزی برطرف نشده است. از طرفی امید به برطرف شدن نیازخود داریم. چنین است که رو به حق مطلق میآوریم. این راهی است که حضرت ابراهیم(ع) در مواجه با مشرکان زمان خود رفت و فرمود که من آنهایی که افول میکنند، دوست ندارم و با تمام وجود روی به سوی کسی میآورم که آفرینده آسمانها و زمین است، (الانعام:73 ـ 79) طی این مراحل هیچ نیازی به معلم ندارد، منتها دلمشغولیهای دنیوی و عادت به توجه به علتهای مادی و طبیعی برخی از ما را از وجود خداوند متعال دور کرده است. این فطرت سرمایه اصلی و اولیه انسان است که نیاز به تقویت دارد. شرط لازم فهم معارف بلند الهی است اما شرط کافی نیست و در سایه تعالیم الهی و انبیاء و اولیاء الهی و تزکیه و عبادت شکوفا میشود و با تأسف فراوان به دلیل گناهان زیر خروارها خاک دفن میگردد.