سوال:میزان اعتبار حدیث غدیر چقدر است و معنای ولایت در آن حدیث چیست؟
پاسخ: در رابطه با مساله حج الوداع و غدیر خم ، عین واقعه را به نقل از ترجمه الغدیر ( ج 1، ص 29 - 37 ) تقدیم می داریم . لازم است بدانید که این واقعه و خطبه پیامبر اکرم ( ص ) در آن ، مورد اجماع واتفاق جمیع مسلمانان شیعه و سنی است و جایگاه ویژه ای در نصوص دینی و ادبیات و اشعار مسلمانان - اعم از عرب و غیر عرب - دارد .در متون اسلامی هیچ روایتی به اندازه این واقعه به حد فوق تواتر نرسیده است واحدی را یارای تردید در آن نیست .
در میان صحابه پیامبر ( ص ) 110 نفر و ازتابعین 89 نفر آن را نقل کرده اند و طبقات راوی آن ، به 360 نفر رسیده است.
شاعران بسیاری نیز این جریان را به نظم آورده اند ؛ از جمله : در قرن اول : امیرالمومنین ( ع ) ، حسان بن ثابت انصاری ، قیس بن سعد بن عباده انصاری ،عمر و بن عاص بن وایل ، محمد بن عبدالله حمیری . در قرن دوم : کمیت بن زیاد، سید اسماعیل بن محمد حمیری ، شعیان بن مصعب کوفی .
در قرن سوم : ابو تمام حبیب بن اوس طایی ، دعبل بن علی بن رزین الخزاعی و درقرون بعد ده ها نفر دیگر .از اهمیت این واقعه ، همان بس که علامه امینی یازده جلد کتاب ارزشمند ( ( الغدیر ) ) را پیرامون این حادثه به نگارش درآورده است .
اکنون این سوال رخ می نماید که اگر این واقعه در میان همه مسلمین ،اجماعی و مورد اتفاق است ، پس اختلاف در چیست ؟ اساس اختلاف برسر همان ماهیت و دلالت این واقعه است
: 1- برادران اهل تسنن اظهارمی دارند که این حادثه عظیم تاریخی و سخنان و تاکیدات پیامبر اکرم ( ص ) ،صرفاً به معنای لزوم ( ( محبت و دوستی ) ) حضرت علی ( ع ) است ، و هیچ دلالتی بر امامت و زمامداری و لزوم پیروی از ایشان ندارد .دلیل آنان نیز آن است که ( ( ولایت ) ) چند معنا دارد و یکی از معانی آن ( ( دوستی ) ) است . بنابراین تا زمانی که به این معنا قابل حمل است ، نمی توان به معانی دیگر آن تمسک جست .
2- دیدگاه شیعه این است که ماهیت این حادثه و سخنان پیامبراکرم ( ص ) ، نصی صریح و قاطع بر امامت و پیشوایی حضرت علی ( ع ) است و قراین و شواهد حالی ، مقالی و مقامی به گونه ای است که هرگز نمی توان آن را تنها به دوستی و محبت تفسیر کرد .البته باید توجه داشته باشید که شیعه ادله بی شمار دیگری از قرآن و عقل و سنت بر امامت آن حضرت در دست دارد و این مساله یکی از آن ادله می باشد، نه تنها دلیل . در عین حال این رخداد، حجتی قاطع و خلل ناپذیر است و به هیچ روی نمی توان از آن دست برداشت .
دلایل و قراینی که بر صحت دیدگاه شیعه گواهی می دهد، عبارت است :
1- معنای ولایت : لغت شناسان و کتاب های برجسته و ممتاز لغت ،کلمه ولایت را به معنای سرپرستی ، عهده داری امور، سلطه ، استیلا، رهبری و زمامداری معنا کرده اند .در این جا معنای این کلمه را با برخی از مشتقاتش فقط از کتاب های لغت اهل سنت برایتان نقل می کنیم : - راغب اصفهانی می نویسد : ( ( ولایت ؛ یعنی ، یاری کردن . و ولایت ؛ یعنی ، زمامداری وسرپرستی امور و گفته شده است که ولایت و ولایت مانند دلالت و دلالت است و حقیقت آن ( ( سرپرستی ) ) است . ولی و مولی نیز در همین معنا به کارمی رود ) ) ، ( المفردات الراغب ، ص 570 ) . - ابن اثیر می نویسد : ( ( ولی ؛ یعنی ،یاور ...و هر کس امری را بر عهده گیرد، ( ( مولی و ولی آن است ) ) . سپس خودش می گوید : ( ( و از همین قبیل است حدیث ( ( من کنت مولاه فعلی مولاه ) ) ... و سخن عمر که به علی ( ع ) گفت : ( ( تو مولای هر مومنی شدی ) ) ؛یعنی ، ( ( ولی مومنان گشتی ) ) ، ( النهای، لابن اثیر، ج 5، ص 227 ) . - صاحب صحاح اللغ می نویسد : ( ( ... هر کس سرپرستی امور کسی را به عهده گیرد ولی او است ) ) ، ( الصحاح فی لغ العرب ، ج 6، ص 2528 ) . - صاحب مقاییس می نویسد : ( ( .. هر کس زمام امر دیگری را به عهده گیرد ( ( ولی او است ) ) ، ( معجم مقاییس اللغ، ج 6، ص ص 141 ) . اکنون با این گفته های مصرحارباب لغت ، چگونه می توان ( ( من کنت مولاه فعلی مولاه ) ) را به ( ( دوستی ) ) صرف معنا کرد و سرپرستی اجتماعی و زمامداری را از آن جدا ساخت ؟!مگر نه این است که ( ( ابن اثیر ) ) لغت شناس معروف عرب و سنی ، خودش تصریح می کند که کلمه ( ( مولی ) ) در روایت ( ( من کنت مولاه فعلی مولاه ) ) از زبان پیامبر ( ص ) و در گفتار عمر در همین معنا به کار رفته است ؟
2- خطاب تند وقاطع الهی : آیا اگر حادثه غدیر صرفاً برای اعلام دوستی حضرت علی ( ع ) بود، آن قدر اهمیت داشت که خداوند به پیامبرش وحی کند، که اگر آن راابلاغ نکنی ، رسالت الهی را انجام نداده ای ؟ خداوند می فرماید : ( ( یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس ان الله لایهدی القوم الکافرین ) ) ، ( مایده ، آیه 70 ) .
آیا این اخطار شدید اللحن به خوبی نشان نمی دهد که مساله بالاتر از این حرف هااست ؟ البته محبت امیرالمومنین ( ع ) جایگاه بسیار بلندی دارد و یکی ازنشانه های ایمان است ؛ لیکن بحث در این است که این خطبه بنا به دلایل ذکر شده ، قطعاً منحصر به ( ( ولایت محبت ) ) نیست . 3
- دلداری خدایی : در آیه یاد شده ، خداوند پیامبر را دلداری داده ، می فرماید : در راستای اجرای این ماموریت ، خداوند تو را در مقابل توطیه های مردم محافظت می کند ( ( والله یعصمک من الناس ) ) . آیا این مساله نشان نمی دهد که این ماموریت ، مساله مهمی بوده است که پیامبر ( ص ) بیم آن داشته که برخی بر اثر هواهای نفسانی به مقابله برخاسته و توطیه کنند؟ آیا فقط با اعلام دوستی حضرت علی ( ع ) جای چنین خوفی بود؟
4- گزینش مکان : آیا این که پیامبر ( ص ) جحفه را - که مکان جدا شدن و انشعاب مسافران است - انتخاب کردند، تاهمگی قبل از انشعاب در سخنرانی آن حضرت حضور داشته باشند و نیزاین که پیامبر ( ص ) دستور دادند کسانی که از آن مکان گذشته بودند برگردند،و صبر نمودند تا کسانی هم که عقب مانده بودند، از راه برسند و ...نشانه چیست ؟ این که دستور دادند که شاهدان به غایبان اطلاع دهند و این ( ( نباعظیم ) ) را به گوش همگان برسانند، دلالت بر این ندارد که مساله ، برای امت اسلامی فوق العاده مهم و حیاتی است ؟ آیا عاقلانه است که پیشوای بزرگ مسلمانان در آخرین سخنرانی برای جمعیت باشکوه حج گزاران و در آن گرمای سوزان ، مسافران خسته و کوفته را گرد آورد و با این تاکیدات ، با آنان سخن بگوید و تنها مقصودش این باشد که بگوید : ( ( علی را دوست داشته باشید ) ) ؟!
5- نزول آیه اکمال : این که پس از اجرای این ماموریت ، آیه نازل شدکه : ( ( الیوم اکملت لکم دینکم و رضیت لکم الاسلام دیناً ) ) ، ( مایده ، آیه 3 ) . آیادلالت بر این ندارد که مساله بالاتر از صرف محبت بوده و آیا فقط با دوستی حضرت علی ( ع ) - نه رهبری و پیشوایی آن حضرت - دین کامل شد وخداوند اسلام را پسندید؟ اگر مساله فقط دوستی و مودت بود، که در این رابطه قبلاً آیه ای نازل شده و از این جهت نقصی در دین نبود ؛ زیرا آیه قل لااسالکم علیه اجراً الا المود فی القربی ) ) ، ( شوری ، آیه 23 ) قبلاً نازل گشته بود.پس نتیجه می گیریم که آیه اکمال ، پیام دیگری را در بر دارد .
6- چراپیامبر ( ص ) در آن حادثه ، به مسایل اعتقادی استشهاد نموده و در کنار آنهامساله ولایت را مطرح کردند؟
7- چرا پیامبر ( ص ) عترت را در کنار قرآن و به عنوان ( ( ثقل اصغر ) ) ذکر نمودند؟
8- چرا پیامبر ( ص ) فرمودند : قرآن و عترت از یکدیگر جدا نمی شوند و فرمودند : امت باید به هر دو چنگ زند؟ آیاصرف دوست داشتن قرآن کافی است یا باید از آن پیروی کرد و آن را امام وپیشوای خود دانست ؟ وحدت سیاق نشان می دهد که در مورد اهل بیت ( ع ) ، نیز باید همین گونه رفتار کرد و آنان را سرمشق ، الگو و پیشوای عملی خود قرار داد .9- چرا پیامبر ( ص ) به مساله ایفای رسالت و سپس به ( ( اولویت ) ) خود بر مومنین انگشت می گذارد و بلافاصله مساله ولایت را طرحمی کند؟ 10
- چرا پیامبر ( ص ) مساله ولایت را سه یا چهار بار تکرار می کند؟این همه تاکید برای چیست ؟
11- چرا پیامبر ( ص ) بعد از این حادثه فرمودند : ( ( الله اکبر ) ) بر اکمال دین و اتمام نعمت و خشنودی خدا به رسالت من و ولایت علی ( ( بعد از من ) ) ؟ نکته مهم در اینجا این است که اگر مقصود از ( ( ولایت ) ) محبت باشد دیگر قید ( ( بعد از من ) ) ، زاید است ؛ زیرا محبت حضرت علی ( ع ) مقید به زمان پس از مرگ پیامبر ( ص ) نیست و بسیارمسخره است اگر منظور پیامبر ( ص ) را این بگیریم که بعد از رحلت من ، علی را دوست بدارید؟ زیرا محبت علی ( ع ) با حیات پیامبر ( ص ) قابل جمع است و این رهبری امام علی ( ع ) است که پس از پیامبر ( ص ) مورد نظر می باشد ؛زیرا در یک زمان وجود دو پیشوا در عرض هم ممکن نیست .
12- چرا بعد ازاین ماجرا، مردم با حضرت علی ( ع ) بیعت کردند؟ مگر دوستی بیعت دارد؟بیعت در لغت به معنای التزام به فرمان برداری و تبعیت است و حتی ابوبکرو عمر نیز با آن حضرت بیعت کرده و هر یک گفتند : ( ( بخ بخ لک یا علی ،اصبحت مولای و مولی کل مومن ) ) .
13- نکته دیگر آن که همه حاضران در آن جلسه از خطابه پیامبر ( ص ) مساله ( ( امامت و پیشوایی حضرت علی ( ع ) ) ) رافهمیدند و بلافاصله ( ( حسان بن ثابت انصاری ) ) از پیامبر ( ص ) اجازه گرفت واشعاری زیبا سرود که در یکی از ابیات آن از زبان پیامبر ( ص ) چنین می گوید : ......... قم یا علی فاننی =رضیتک من بعدی اماماً و هادیاً یعنی : ای علی !برخیز، خرسندم که تو امام و هادی بعد از من می باشی . ذکر این نکته لازم است که تقریر ؛ یعنی ، سکوت و عدم مخالفت پیامبر ( ص ) در برابر یک سخن یا رفتار در نزد همه مسلمانان - اعم از شیعه و سنی - حجت و جزسنت است . بنابراین اگر مساله غدیر معنایی غیر از امامت داشت ، چراپیامبر ( ص ) سخنان ( ( حسابن بن ثابت ) ) را تایید کرده و او را تشویق فرمودند؟و چرا دیگران اعتراض نکردند که منظور پیامبر ( ص ) ( ( امامت و هدایت ) ) امت نبوده است ؟
14- نکته بسیار جالب توجه دیگر، مساله ( ( جابر بن نضر ) ) یا ( ( حارث بن النعمان الفهری ) ) است . در روایت است که پس از انتشار سخن پیامبر ( ص ) در غدیر خم ، وی نزد پیامبر ( ص ) آمده و عرض کرد : ( ( ای محمد؛ از جانب خدا به ما گفتی شهادت دهیم که جز خدای یگانه پروردگاری نیست و شهادت دهیم که تو پیامبر خدایی و نماز بخوانیم و روزه بداریم وحج انجام دهیم و زکات بپردازیم ما نیز همه اینها را از تو پذیرفتیم ؛ لیکن به این حد راضی نگشتی و پسر عمویت را بر ما برتری دادی و گفتی : ( ( هر که رامن مولای اویم ، این علی مولای او است ) ) . اکنون بگو که این سخن را از پیش خود گفتی ، یا از جانب خدا؟ پیامبر ( ص ) فرمودند : سوگند به آن که جز اوخدایی نیست ، این مطلب از سوی خداوند است . در این هنگام او برگشت وبه سوی اسب خود شتافت ، در حالی که می گفت : خدایا! اگر آنچه محمد ( ص ) می گوید حق است ، پس سنگی بر ما ببار، یا ما را به عذابی دردناک گرفتار کن ! هنوز به اسب خود نرسیده بود که از طرف خدا، سنگی برسرش بارید و او را بر زمین کوبید و جانش را بگرفت . آن گاه این آیه نازل شدکه : ( ( سال سایل بعذاب واقع ، للکافرین لیس له دافع ، من الله ذی المعارج ) ) ، ( سوره معارج ، آیات 1 - 3 ) .
اکنون باید دید چه چیزی در سخن پیامبر ( ص ) نهفته بود که آن مرد خیره سر را بر آشفته کرد؟ آیا اگر صرف مساله محبت ودوستی بود، این همه لجبازی و خیره سری پدید می آمد؟ مسلماً مساله بالاتراز این بوده است ؛ زیرا شخص مزبور از طرفی دلی پر کینه نسبت به حضرت علی ( ع ) داشت و از سوی دیگر، می دید با ولایت آن حضرت ، باید عمری تحت فرمان و رهبری ایشان سپری کند واز سر بی خردی و کبر و کژاندیشی ،مرگ و عذاب را بر ولایت مولای متقیان و فخر کاینات ترجیح داد .برای آگاهی بیشتر ر . ک : الغدیر - متن عربی - ج 1، ص 239 - 246 . 15-
نکته مهم دیگر آن که ، خود امیرالمومنین در روز ( ( شوری ) ) برای اثبات امامت خود، به حادثه غدیر استناد کردند .عامربن واثله می گوید : ( ( در روز شوری باعلی ( ع ) کنار درب خانه ایستاده بودم و شنیدم که امیرالمومنین ( ع ) خطاب به آنان فرمود : من برای شما دلیلی می آورم که احدی نمی تواند بر آن خدشه ای وارد کند .سپس فرمود : ( ( ای جماعت ! - آیا در میان شما کسی هست که پیش از من به یگانگی خداوند ایمان آورده باشد؟ گفتند : نه . - آیا در بین شما کسی هست که برادری چون جعفر طیار داشته باشد که با ملایک پرواز می کند؟گفتند : نه . - آیا کسی از شما غیر از من عمویی همچون حمزه - شمشیر خداو شمشیر رسول خدا ( ص ) - دارد؟ گفتند : نه . - آیا غیر از من کسی از شماهمسری چون فاطمه ( س ) دختر پیامبر ( ص ) و سرور زنان اهل بهشت دارد؟گفتند : نه . - آیا کسی از شما فرزندانی مانند حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشت دارد؟ گفتند : نه . - آیا کسی از شما هست که [ به دستور قرآن ] پیش از نجوای با پیامبر ( ص ) صدقه داده باشد؟ گفتند : نه . - آیا در میان شماغیر از من کسی هست که پیامبر ( ص ) درباره اش فرموده باشند : ( ( من کنت مولاه فعلی مولاه ، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره ، لیبلغ الشاهد الغایب ) ) ؟ گفتند : نه ) ) .
برای آگاهی بیشتر ر . ک : الغدیر - متن عربی -ج 1، ص 159 - 213 .
16- شاهد دیگر آن است که پس از اعلام ولایت امیرالمومنین ( ع ) ، پیامبر ( ص ) چنین دعا کردند : ( ( اللهم وال من والاه ، و عادمن عاداه و احب من احبه ... ؛ خدایا! آنکه علی را به ولایت برگزیند تو ولی او باش و آن که با او به عداوت در آید، با او دشمنی کن و دوست بدار آن که علی را دوست دارد ...) ) ، ( الغدیر، ج 1 ، ص 11 ) [ توجه داشته باشید که این قسمت در متن عربی وجود دارد و در ترجمه ارسالی به خوبی ترجمه نشده است ] .
اکنون به خوبی روشن می شود که اگر مقصود از ولایت ، همان محبت و دوستی باشد، آن گاه دعای بعدی پیامبر که عرض داشتند : ( ( و احب من احبه ) ) تکرار و لغو خواهد بود .بنابراین وجود هر دو سخن نشان می دهد که اینها، دو موضوع متفاوت می باشند و ولایت چیزی برتر از صرف محبت است و البته از لوازم ولایت ، محبت و دوستی ولی است .
نظر |