1. دوری از صحنه های محرک زا
انسانها خصوصا جوان برای گرفتار نشدن به دام چشم چرانی از انواع محرک ها و تهیج ها دوری کنند، تماشای صحنه های تحریک آمیز مانند فیلم و عکس، خواندن داستان های تهییج کننده و برخوردهای آزاد و بی حد و مرز دختر و پسر زمینه چشم چرانی و نظربازی را فراهم می کند (ر.ک مجله صباح، 2و3، 1381، ص46، ارضای غریزه جنسی، همان، نقص ص 5)، برای گرفتار شدن و یا ادامه نیافتن نظربازی از چنان صحنه هایی پرهیز شود.
2. بستن چشم
چشم اگر آزاد هر صحنه را دید، با انتقال آن به مغز و دل، مرتب قوه شهوانی انسان را تحریک می کند که به نگاه خویش ادامه دهد. دومین گام در مسیر درمان چشم بازی این است که در حد امکان از دیدن چهره زنان و صحنه های محرک بدن زن پرهیز شود خود نگاه نکردن و یا کم نگاه کردن زمینه ترک این عادت شوم را فراهم می کند.
لذا قرآن کریم می فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم إن الله خبیر بما یصنعون × و قل للمؤمنات یَغْضُضْنَ من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لایبدین زینتَهُنّ الا ما ظهر منها؛ به مؤمنان بگو چشم های خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و عفاف خود را حفظ کنند این برای آنان پاکیزه تر است. خداوند از آن چه انجام می دهند آگاه است و به زنان با ایمان بگو چشم های خودرا (از نگاه هوس آلود) فروگیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را، جز آن مقدار که نمایان است آشکارننمایند».(1) در این آیه به صراحت دستور داده شده که زن و مرد از نگاه های هوس آلود پرهیز نمایند. خالی از لطف نیست که شأن نزول این آیه را ذکر کنیم.
در شأن نزول آیه فوق از امام باقر(ع) نقل شده است که: جوانی از انصار در مسیر خود با زنی رو به رو شد جهره آن زن، نظر آن جوان را به خود جلب کرد و چشم خود را به او دوخت هنگام یکه زن گذشت جوان همچنان با چشمان خود او را بدرقه می کرد در حالی که راه خود را ادامه می داد تا این که وارد کوچه تنگی شد و باز همچنان به پشت سر خود نگاه می کرد ناگهان صورتش به دیوار خورد و تیزی استخوان یا قطعه شیشه ای که در دیوار بود صورتش را شکافت! هنگامی که زن گذشت (و از چشم او ناپدید شد) جوان به خود آمد ودید خوناز صورتش جاری است و به لباس و سینه اش ریخته! (سخت ناراحت شد) با خود گفت به خدا سوگند من خدمت پیامبر(ص) می روم و این ماجرا را بازگو می کنم، هنگامی که چشم رسول خدا(ص) به او افتاد، فرمود چه شده است؟ جوان ماجرا را نقل کرد، دراین هنگام آیه فوق نازل شد(2) ، علی(ع) نیز فرمود: «نعم صارِفُ الشهوات غَضُّ الابصار؛ چشم پوشی از نگاه بهترین عامل بازداری از شهوت است.»(3)
برای کنترل نگاه حتی خوب است از نگاه به لباس زیر زنان پرهیز شود: «فإن قَدَرتْ أن لاتَنْظُر الی ثَوبِ المرأةِ التی لاتحلُّ لک فَافْعل؛ اگر توان داری به جامه زنی که برای تو حلال نیست نگاه نکنی، نگاه نکن».(4)
3. توجه به زیان های دنیوی و آخرتی نگاه
در بخش ضررهای روانی و اجتماعی نگاه، زیان های این عادت زشت بیان شد که چشم چرانی عامل ناراحتی اعصاب و حسرت دائمی است (5) و سبب تهییج شهوات و ورود در محرمات و فساد می شود (6)
و در زیان اخروی آن همین بس که رسول خدا(ص) فرمود: «هر کس چشم را از نگاه حرام و هوس آلود پر کند خداوند در روز قیامت آن را از آتش پر می نماید، مگر توبه کند و ازن راه (نادرست) باز گردد.»( 7) به قول یکی از نویسندگان: «نگاه به نامحرم در این دنیا نیز با شعله ور شدن آتش شهوت انسان را در فساد و تباهی غوطه ور می سازد( 8) انسان عاقل به این زیانها توجه کند از نگاه حرام و چشم بازی پرهیز می کند.
4. توجه به فوائد ترک گناه
به همان اندازه که نگاه به نامحرم و چشم چرانی ضرر و زیان دارد، بیشتر از آن چشم پوشی و نادیدن صحنه های حرام، پاداش و ثواب دارد.
علی(ع) فرمود: «غُضّوا أبصارکم تَرَوْنَ العَجَائِب؛ چشم های خود را فرو بندید تا عجاب (عالم معنی) را مشاهده کنید.(9) و حضرت صادق(ع) فرمود: «من ترکها لله لا لغیره أعْقَبَهُ الله ایمانا یجد طعمه؛ کسی که نگاه (به نامحرم) را ترک گوید برای خدا نه غیر خدا بدنبالش خدا شیرینی ایمان را به او می چشاند».(10) و قرآن هم می فرماید: «ذلک ازکی لهم؛ این (نگاه نکردن) پاکیزه تر است برای آنان»(11)
5. حاضر و ناظر دانستن خداوند
از علی(ع) سؤال شد که چگونه می توان از حرام چشم فرو بست؟ در پاسخ فرمود: «بالخُمُودِ تَحْتَ سُلْطانِ المُطَّلعِ علی سِتْرِک؛ با اطاعت و فرمان برداری از سلطانی که مطلع بر اعمال مخفی توست»(12) از بهترین راه های چشم از حرام حاضر و ناظر دانستن ناظر آگاهی است که بر همه اعمال آشکار و نهان ما احاطه دارد و از سر ضمیر، مطلع است و هم اوست که فردای قیامت حسابرسی و حاکم است.
خداوند در قرآن می فرماید: «تَعلمُ خائِنَة الاَعیُن؛ خدا از خیانت چشم ها آگاه است.» و در حدیثی در تفسیر آیه می خوانیم: «منظور نگاهی است که شخص، در حال نگاه وانمود کند که نگاه نمی کند، خدا از این نگاه (آلوده) نیز با خبر است.(13
و در ضمن آیه که فرمان به فرو بستن چشم ها داده می فرماید: «إن الله خبیر بما یصنعون؛ خداوند از آنچه انجام می دهند آگاه است.» این جمله اشاره به این می تواند باشد که برای عمل کردن به این دستور به این نکته توجه شود که خداوند از رفتار انسان خبر دارد.
6. راه حل دیگر
علی(ع) فرمود: «اذا رأی أحدکم إمرأة تعجبه فلیأت أهله، فإنّ عند اهله مثل ما أری و لایجعلن للشیطان الی قلبه سبیلا و لیصرف بصره عنها؛ هر گاه یکی از شما زنی را دید که (جمال ... ) او شما را به تعجب وا داشت (و جذب کرد) پس نزد همسرش آید که همان را در او می یابد و نباید (با نگاه و ادامه آن) برای شیطان بر خود راهی قرار دهد و باید چشم خود را از آن برگرداند».
«فإن لم تکن له زوجة فلیصل رکعتین و یحمد الله کثیرا و یصلی علی النبی و آله ثم یسأل الله من فضله فإنّه یبیحه له برأفته ما یغنیه؛ پس اگر همسری برای او نبود دو رکعت نماز گذارد و فراوان خدا را ستایش کند و بر نبی و آلش صلوات بفرستد آن گاه از فضل الهی درخواست کند (که همسری نصیب او نماید) پس خداوند با مهربانی خود چیزی را برای او مباح می کند که بی نیازش کند(14)
7. نگاه نکنند تا نگاه نکنند!
بین رفتارهای انسان ها و جز او عکس العمل های آن رابطه مستقیمی وجود دارد از جمله عکس العمل های مسائل ناموسی است. اگر خدای نکرده کسی به ناموس کسی خیانت و اهانت کرد به ناموس او خیانت و اهانت می شود، اگر کسی به ناموس دیگران با دید حرام و چشم چرانی نظر کرد، به ناموس او به این دید نظر می شود. بزرگی می گفت: همسرم به من گفت تو در کوچه و خیابان به ناموس دیگران نگاه و نظر نمی کند، گفتم: از کجا می دانی، گفت: چون هیچ گاه نامحرم به من نگاه و نظر نمی کند. این مسأله هم در منابع دینی هم ریشه دارد.
پی نوشت ها:
1نور، آیات 30-31.
2 . وسائل الشیعه، حر عاملی، ج 14، ص 139، بیروت؛ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، 1370، ص 436.
3 . محدی ری شهری، میزان الحکمه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ج 1، ص 72.
4 . منتخب میزان الحکمه، ص 230، ح 2749.
5 . میزان الحکمه، همان، ج 10، ص 71.
6. همان، ج 10، ص 74.
7 . همان، ج 10، ص 77.
8. آئین همسرداری، ابراهیم امینی، تهران، انتشارات اسلامی، 1377، ص 281.
9 . منتخب میزان الحکمه، ج 1، ص 504، ح 6137.
10 . همان، ص 504، ح 6141.
11 . نور، آیه 30.
12 . میزان الحکمه، همان، ج 10، ص 81، ح 20300 و ترجمه المیزان، ج 13، ص 6326
13 . میزان الحکمه، ج 10، ص 76.
14 . منتخب میزان الحکمه، ج 1، ص 505، ح 6146.
نظر |
شخصی که به این عادت ناپسند مبتلا است برای مقابله با این عادت ناپسند، میتواند از شیوههای زیر استفاده نماید:
1 - احساس کند که فردی عادی است و احساس با ارزش بودن نماید.
2 - تلاش کند تا از رو در رو شدن با جنس مخالف احساس شکست نکند.
3 - روحیه برخورد با جنس مخالف را در خود ایجاد کند.
4 - بنیه اخلاقی و تسلط بر نفس خود را تقویت نماید.
5 - تصمیم بگیرد که دیگر به آن عادت برنگردد.(2)
البته قبل از درمان هم جنس بازی باید به پیشگیری از آن فکر کرد که نقش اساسی را در این رابطه، خانواده و پدران و مادران دارند. آنها باید فرزند خود را از محبت سیراب سازند تا زود تسلیم محبت دیگران نشود. و نکته دیگر برخورد پدر و مادر با یکدیگر است.
اگر مادر تسلط بر پدر داشته باشد و در برابر فرزندان پدر را منکوب سازد، پسر از پدر متابعت میکند و در برابر دیگران خود را تسلیم میکند.(3)
اسلام به منظور مقابله با این عادت ناپسند راهکارهایی را مظرح کرده است:
1 - اجتناب از نگاه شهوتآمیز به پسران: از نظر شرعی نگاه کردن از روی شهوت به جوانی که هنوز مو به صورتش در نیامده، حرام است رسول اکرم صلی الله وعلیه وآله فتنه جوان زیبا را از فتنه دختر باکره بیشتر دانسته است. (4)
2 - پرهیز از بوسه شهوتآمیز: امام صادق علیهالسلام از قول رسول خدا صلی الله وعلیه وآله فرمودهاند: "کسی که جوانی را از روی شهوت ببوسد، خداوند او را در قیامت به لجامی از آتش لجام میزند".(5)
اگر مسلّم شد کسی جوانی را از روی شهوت بوسیده، باید حد بخورد و حدش از سی تا نود تازیانه است. هر قدر که حاکم شرع صلاح بداند، او را میزند.
3 - اجتناب از خوابیدن دو پسر در یک بستر: رسول خدا صلی الله وعلیه وآله میفرماید: "بستر فرزندان خود را از سن ده سالگی جدا سازید، یعنی دو برادر یا دو خواهر یا برادر و خواهر زیر یک لحاف نخوابند". (6)
4 - تقویت ایمان: هم جنس بازی بر اثر طغیان غریزه جنسی انجام میشود و یاد خدا و یاد مرگ و تقویت ایمان از طریق ارتباط همیشگی با خدا و دعا و توسل در کنترل غریزه جنسی بسیار مؤثر است.
5 - توجه به آثار و عواقب هم جنس بازی: انسان به صورت طبیعی تمایل به جنس مخالف دارد. هرگونه کاری که تمایل طبیعی او را منحرف سازد، یک نوع بیماری تلقی میشود. از دست دادن احساسات طبیعی بر جسم و روح انسان تأثیر میگذارد. چه بسا افرادی که به این بیماری مبتلا باشند، گرفتار ضعف قوه جنسی و به اصطلاح سرد مزاجی شوند. از امام صادق علیهالسلام در مورد فلسفه تحریم لواط سؤال شد، فرمود: "اگر آمیزش با پسران حلال بود، مردان از زنها بی نیاز میشدند و این باعث قطع نسل انسان میشد و باعث از بین رفتن آمیزش طبیعی میگشت و این کار مفاسد زیاد اخلاقی و اجتماعی به بار میآورد".(7)
ازدواج شرعی، چون موافق فطرت است، به فرمایش قرآن آرام بخش است(8) ولی هم جنس بازی و لواط، عملی بر خلاف فطرت است و هر چه با فطرت هم خوانی نداشت، تأثیر سوء دارد، یعنی نه تنها فاعل و مفعول با این عمل به آرامش نمیرسند، بلکه بر تحیر و سرگردانی آنها افزوده میشود. به همین دلیل روایات زیدی درباره هم جنس بازی نقل شده که بسیار تکان دهنده است. با مطالعه آن روایات، میتوان به پلید بودن این عمل پی برد. قطعاً روایات در جلوگیری از این عادت ناپسند مؤثر است. پیامبر اکرمصلی الله وعلیه وآله فرمودهاند: "هر کس با نوجوانی آمیزش جنسی کند، روز قیامت ناپاک وارد محشر میشود، آن چنان که تمام آبهای جهان او را پاک نخواهند کرد و خداوند او را غضب میکند و از رحمت خویش دور میدارد و دوزخ را برای او آماده ساخته و چه بد جایگاهی است". سپس فرمود: "هرگاه جنس مذکر با مذکر آمیزش کند، عرش خداوند به لرزه درمیآید".(9)
البته واضح است که با توبه، این گناه مانند گناهان دیگر بخشیده میشود.
6 - پرهیز از معاشرت با منحرفان: یکی از راههای گرایش به هم جنس بازی، معاشرت با کسانی است که به این عادت آلوده شدهاند. برای درمان آن، لازم است از رفاقت با این افراد اجتناب شود.
موفق و موید باشید.
پی نوشت ها:
1- دکتر احمد احمدی، روانشناسی نوجوانان و جوانان، ص 4.
2- همان، ص 125، با اقتباس و تصرف.
3- دکتر پاک نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 16، ص 243.
4- وسائل الشیعه، ج 14، ص 257.
5- همان.
6- همان، ص 171.
7- وسائل الشیعه، ج 14، ص 252.
8- روم (30) آیه 21.
9- وسائل الشیعه، ج 14، ص 249
جواب:ابتدا باید روشن ساخت که مقصودتان از دلیل حرمت تراشیدن ریش چیست ؟
به عبارت دیگر هر حکم شرعی از دو جهت قابل دلیل یابی است :
الف ) دلیل شرعی ؛ مقصود از آن متون و نصوصی است که حکم الهی را بیان می کند .این دلیل ها ابزار اصلی فقیه و کارشناس دینی است که از طریق آن می تواند حکم الهی را استنباط کند .ب ) فلسفه حکم ؛ مقصود از آن این است که چرا خداوند بر موضوع مفروضی فلان حکم را داده است . چنین کاوشی تحقیق فقهی نیست مگر در مواردی که ( ( کشف فلسفه حکم ) ) در ( ( استنباطحکم ) ) دخیل باشد .در این رابطه باید چند نکته را در نظر داشت :
اولا، فلسفه همه احکام و جزییات آنها به طور تفصیلی روشن نیست و آگاهی از آن دانشی فراتر از تنگناهای معارف عادی بشری می طلبد .لیکن بطور اجمالی روشن است که همه احکام الهی تابع مصالح و مفاسد واقعی در متعلق آنهاست. بنابراین در صورتی که فلسفه حکمی را بالخصوص ندانیم بنابر قاعده کلی فوق از آن باید پیروی کرد .زیرا یقین به وجود مصلحتی در آن هست هر چندبر ما ناشناخته باشد .
ثانیا، در جست و جوی فلسفه احکام نباید همیشه به دنبال علوم تجربی رفت و دلیلی مادی و فیزیولوژیک برایش جست و جونمود .این فرایند که همواره در پی یافتن مصلحت یا مفسده ای طبی یا ...باشیم برخاسته از نگرشی مادی گرایانه است . در حالی که بسیاری از احکام مصالحی معنوی دارند که در حوزه هیچ یک از علوم بشری قابل تحقیق نیست و آنها با متد تجربی خود قادر به حکمی نفیا یا اثباتا پیرامون آن نیستند و یا اگرنظری بدهند بسیار سطحی است و چه بسا مساله حکمتی برتر و بالاتر داشته باشد .چنان که در مورد روزه علوم به خواص بهداشتی آن پرداخته اند ولی قرآن مجید فلسفه ای بالاتر را بیان فرموده و آن ( ( تقوایابی ) ) است . در موردتراشیدن صورت نیز از نظر طبی گفته اند : وجود محاسن برای محافظت ازلثه ها و دندان ها و پوست صورت مفید است .
ج ) از نظر متخصصین پوست نیز وجود محاسن در صورت رعایت نظافت و اصول بهداشتی برای حفاظت از پوست و لطافت آنها مفید است ، مگر در مورد کسانی که گرفتار قارچ های پوستی و ... باشند که مساله ای استثنایی است . وجود محاسن متناسب باساختار طبیعی بدن مرد می باشد، و تراشیدن آن تشبه به زنان می باشد
دربحارالانوار، ج 76، ص 112، ح 12، باب 13 در ضمن روایت طویلی از امام صادق ( ع ) تاریخچه این مساله ذکر گردیده آن گاه امام ( ع ) به فلسفه فوق اشاره کرده و می فرمایند : ( ( ... وانا نحن نجز الشوارب و نعفی اللحی و هی الفطره ... ؛ولی ما شوارب را کوتاه می کنیم و لحیه را باقی می گذاریم و این مطابق فطرت است . ) ) در این باره روایات متعددی در کتب روایی ، از جمله بحارالانوار،معانی الاخبار، تحف العقول ، وسایل الشیعه و دیگر مجامع روایی وجود داردکه ما فقط به ذکر دو روایت از بحارالانوار بسنده می کنیم :
1- ( ( من کتاب من لایحضره الفقیه قال الصادق ( ع ) اخذ الشارب من الجمعه الی الجمعه امان من الجذام و قال النبی ( ص ) لا یطولن احدکم شاربه فان الشیطان یتخذه مخبا"یستتر به و قال ( ع ) من لم یاخذ شاربه فلیس منا و قال ( ع ) احفوا الشوارب واعفوا اللحی و لا تتشبهوا بالیهود و قال ( ص ) ان المجوس جزوا لحاهم و وفرواشواربهم و انا نحن نجز الشوارب و نعفی اللحی و هی الفطره و اذا اخذ الشارب یقول بسم الله و بالله و علی مله رسول الله ( ص ) ... ) ) ، ( بحارالانوار، ج 76،روایت 14، ب 13 )
2- ( ( عن رسول الله ( ص ) اخفوا الشوارب واعفوا اللحیه ولاتتشبهوا بالمجوس ) ) ، ( بحارالانوار، ج 76، ص 111، ح10، ب 13 ) .